۱، زبان ما جهان ما. ۲. جهان ما زبان ما کلمات واحد، تعابیر متفاوت اما تعارضی وجود ندارد، چون اشاره به دو عرصه مختلف دارند. عرصه علم، عرصه ادبیات، تعبیر اول برای توصیف انقلاب های علمی به کار است: اینکه بعد از هر انقلاب، بعد از تغییر زبان، جهان متفاوت است تعبیر دوم به انقلاب های ادبی اشاره دارد، به کسب استقلال زبان، استفداران زبان ادبی: «وطن من، زبان من» در تبیین مفهوم ادبیات جهانی که موضوع اصلی این کتاب است از هر دو تعبیر استفاده شده است. ادبیات جهانی اصطلاحی قدیمی است. وقتی گوته آن را وضع کرد جهت اصطلاح به گذشته معطوف نبود، بلکه آینده را هدف گرفته بود (به قول او زمانه ادبیات ملی به سر رسیده است. و ادبیات جهانی در شرف آغاز است). مارکس و انگلس هم که بصیرت هم که بصیرت او را اقتباس کردند در مانیفست کمونیست به این اصطلاح تحرکی مضاعف بخشیدند و آفریده های معنوی ملت ها را دارایی همگانی دانستند . و از به هم پیوستن ادبیات ملی و بومی در قالب یک ادبیات جهانی سخن گفتند.