"جنگ خاموش من" خود زندگی نامه ای است از یک جاسوس به نام "کیم فیلبی"، که عملکرد بحث برانگیز او طرفداران و مخالفین زیادی را تاکنون به همراه داشته است. در سالنامه ی سازمان های جاسوسی، هنوز هم یک نام بالاتر از بقیه قرار می گیرد و آن نام "کیم فیلبی"، سرکرده ی جاسوسان افسانه ای کمبریج است. "کیم فیلبی" یکی از اعضای تشکیلات بریتانیا بود که در سال 1940 به سرویس اطلاعات مخفی پیوست و خود را تا مقام ریاست سازمان ضد جاسوسی شوروی بالا کشید. در آن جا به عنوان رابط سرویس اطلاعات مخفی انگلیس با آژانس اطلاعات مرکزی و اداره تحقیقات فدرال آمریکا، به متفقین خیانت کرد و تمام اطلاعات مربوط به عملیات های متفقین را به روس ها لو داد. عملکردی که سبب به خطر افتادن اقدامات پنهانی شد که برای جمع کردن پرده ی آهنین در اوایل جنگ سرد به کار گرفته شده بود. "جنگ خاموش من" که در سال 1967 از مسکو نوشته شد ، جهان را به لرزه درآورد و کهن الگوی جدیدی را در عرصه ی داستان نویسی معرفی کرد، جاسوسی که پشیمان نیست. "جنگ خاموش من" از "کیم فیلبی" الهام بخش رمان های "اسمایلی" از "جان لوکاره" و رمان های جاسوسی بعدی "گراهام گرین" شد. "کیم فیلبی" را می توان موفق ترین جاسوس تاریخ دانست. او همچنین یک نویسنده استثنایی بود که قصه ای بزرگ و شایان توجه با نام "جنگ خاموش من" از جنگ سرد به ما نشان داد و در این مسیر موفق شد تا هنر نوشتن رمان های جاسوسی را دچار انقلابی عظیم بنماید.