راز مادرم که بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده است، داستانی عمیق ، فریبنده و در نهایت سرگرم کننده از زندگی دو خانواده یهودی که از نازی ها خود را مخفی کرده اند، یک سرباز آلمانی در حال فرار ، و مادر و دختری باهوش و صالح است که با هم همدست شده اند تا آنها را نجات دهد. فرانسیسکا و دخترش ، هلنا ، هیچ شباهتی به قهرمان ها ندارند. آنها افراد ساده ای هستند که به فکر کسب و کار خودشان هستند و از جمعیت متمایز نیستند. البته تا سال 1939 که بحران آغاز می شود. نازی ها به لهستان حمله کرده و شروع به آزار و اذیت یهودیان می کنند. تهیه کردن سرپناهی برای یک یهودی به حکم اعدام تبدیل شده است. و با این حال ، فرانسیسکا و هلنا تصمیم می گیرند که دقیقا همین کار را انجام دهند. آنها در یک خانه کوچک و دو خوابه در سوکال لهستان ، یک خانواده یهودی متشکل از دو برادر و همسرانشان را در حیاط خوکخانه خود ، یک پزشک یهودی به همراه همسر و پسرش را در یک انبار موقت زیر تخته کف آشپزخانه و یک سرباز آلمانی در حال فرار را در اتاق زیر شیروانی خود پناه می دهند- هیچ گروهی از حضور گروه دیگر خبر ندارد. برای زنده ماندن همه ی آنها ، فرانسیسکا باید از همسایگان و فرماندهان آلمانی که بیرون از حیاط او نگهبانی می دهند ، پیشی بگیرد. رمان راز مادرم که به طور ساده و مختصر از چهار زاویه دید مختلف روایت می شود ، یادآوری این است که در واقع شجاعت هیچ چهره ی خاصی ندراد و شخصیت هر کس تنها یک انتخاب شخصی است. راز مادرم با الهام از یک داستان واقعی ، داستانی فریبنده و در نهایت روح بخش است که شاهدی بر مهربانی ، شجاعت و سخاوت است