غالبا می گویند ایمانوئل کانت بزرگ ترین فیلسوف از زمان یونان باستان است. مسلما [فلسفه ی] او طی دویست سال گذشته سلطه ای تام وتمام داشته است، بدین معنا که تأثیرش همه جا دیده می شود، هرچند امروزه اندک اند فیلسوفانی که به معنای اخص کانتی شمرده شوند. به علاوه، این تأثیر بر حوزه های مختلف فلسفه از جمله معرفت شناسی، متافیزیک، فلسفه ی علم، زیباشناسی، اخلاق، سیاست، دین و تاریخ سایه افکنده است. نقد قوه ی حکم، که نزدیک اواخر قرن هجدهم و در میانه ی دهه ی ششم حیات کانت نوشته شده، به طرقی مهم و مدون به همه ی این موضوعات می پردازد. با این همه، این کتاب تا همین اواخر نادیده گرفته می شد و حتی در این روزگار نیز که تا حدودی در کانون توجه قرار گرفته غالبا به شکل گزینشی خوانده و تدریس می شود. این کتاب مقدمه ای است بر نقد قوه ی حکم، اما برای خوانندگانی نوشته شده که با فلسفه و تاریخ اندیشه ها کمابیش آشنایند. هدف همانا شرح کلیت نقد قوه ی حکم است، البته شرحی که نه تقلیل گرایانه است و نه باب روز و این اثر را، همان گونه که هست، در بستر کلیت فلسفه ی کانت جای می دهد.