این کتاب را از تاثیرگذارترین کتاب های نوشته شده پس از جنگ جهانی دوم دانسته اند و این ارزیابی گزاف نیست. داعیه ی اصلی تامس س. کیون در کتاب ساختار انقلاب های علمی کنار گذاشته شده و پارادیوم جدیدی به جای آن می نشیند. چنین تغییری موجب تحولی عمیق در سرشت جست و جو و تحقیق علمی می شود. نگاه نگارنده ی کتاب عمیقا متاثر از مکتب (فلسفه ی تحلیلی) است. وضوح و شفافیت اصطلاحات و گذاره ها، و اجتناب از مغلق گویی و حیرت افکنی ویژگی این رویه ی بیان فلسفی است. البته این معنا مانع از باریک اندیشی و ژرف نگری های فرکی نبوده و خواننده ی دقیق کتاب خود شاهد خواهد بود کبرای رسیدن به پاره ای از استنتاجات تا چه میزان بادیه های درشتناک خرد فرسا و هزارتوهای اندیشگی طی شده است. حاصل این همه، معرفی الگویی برای حصول و پیشرفت دانش علمی است که با الگوی مورد پذیرش زمان خود از بیخ و بن متفاوت بوده و امروزه مورد پذیرش اغلب متخصصان مطالعات علم است.