پنج شنبه پانزدهم شهریور هزار و سیصد و پنجاه و دو هادی خورشاهیان، شاعر و نویسنده معاصر! در بیمارستان شیروخورشید گنبدکاووس به دنیا آمد. ما از همان اولش پا شدیم رفتیم نیشابور. از سال هفتاد و هفت هم پا شدیم آمدیم تهران. از سال هزار و سیصد و هفتاد مطالبم در مطبوعات به چاپ می رسد. تا الان هم چهل–پنجاه جلد کتاب چاپ کرده ام در حوزه های مختلف: شعر، داستان، نقدادبی و ادبیات کودک و نوجوان. لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی ام را از دانشگاه تهران گرفته ام. حالا هم دانشجوی ارشد زبان شناسی همگانی دانشگاه آزاد هستم. مثل همه شاعران و نویسندگان معاصر، چند جایی داور بوده ام و چند جایی هم مقام(!) آورده ام. داستان و شعر را با هم شروع کردم و هر دو را جدی گرفتم، حاا دیگر قضاوتش با خودتان که کدام شان (یا هیچ کدام!) مرا جدی تر گرفته اند. (اصلا ببینید گرفته اند!) من که تصمیم ندارم هیچ کدام شان را ول کنم بروند خوش بگذرانند! آن سال ها که مطلب چاپ کردن در مطبوعات رسم بزرگان(!) بود، در صد تا مجله و پنجاه تا روزنامه (تعجب نکنید! به جان خودم ما پنجاه تا روزنامه داشتیم!) مطلب چاپ کرده ام.