کتاب درباره جمال زاده و جمال زاده شناسی اثر همایون کاتوزیان است که بیان می کند که کاربرد ادبیات مدرن نخست بازتاب فرهنگ عامه و سپس انعکاس مسائل و واقعیت های اجتماعی است. محمدعلی جمال زاده در ادبیات داستانی ایران زمین همان نقش شایسته ای را در نثر دارد که نیما در شعر پارسی داشت. با این تفاوت چشمگیر که نیما اگر وزن و قافیه را شکست این بدعت او بر زمینه ای استوار و دیرین سال بود، اما کاری که جمال زاده کرد نوآوری سبکی بود که تا آن زمان سابقه نداشت. جمال زاده به درستی و به باور آنانی که با او آشنایند، نیک مردی بود که گرچه عمر درازی داشت، اما با آن همه نیکوئی، بردباری، یاریگری و صاحب قلمی آن عمر دراز چه کوتاه می نمود. اهل دهش بود و شوق دیدار بومیان، وابستگی اش. گرچه پدر در خیزش مشروطه جان باخت و محمدعلی نوجوان شاهد نزدیک شورشگری ها بود، اما آن زمان که خود را یافت، کوشید تا تلاشگر دیار فرهنگ باشد که به ماندگاری و اثرگذاری اش باور داشت. این شد که نوشتن داستان های کوتاه را در ایران پی افکند، با نثری زیبا و همیشه به جا. قصه اش مثل شد و به دیار امثال پیوست، فارسی شکر است.