پس از انقلاب مشروطه و تلاش و همراهی بی حد زرتشتیان درد به ثمر رساندن آن، افراد این جامعه کوچک اقلیت دینی، اندک اندک جایگاه خود را در عرصه های اجتماعی به دست آوردند و با پشتیبانی مالی و فرهنگی گسترده تری روی آوردند. این پشتیبانی ها و ارتباطات با آغاز قرن چهاردهم خورشیدی،همسو با برخی اهداف دولت به اوج رسید.از آن جمله،ساخت و ساز بناهای عام المنفعه و مدارس،ایجاد فضاهای مناسب اجرای نمایش در سالن های این مدارس و نیز اجرای نمایش در مناسبت ها و جشن های فرهنگی شان است. و از آن جهت که سیاست آن روز، به ایران باستان بذل توجه نشان می داد، زرتشتیان مورد توجه قرار گرفتند و اوضاع برای فعالیت اجتماعی آن ها وضع به ساما تری یافت. بدین ترتیب، زرتشتیان گاه در همراهی با دیگر هنرمندان جامعه اکثریت، در شل گیری تحولات نمایشی مربوط به سیر کلی نمایش در ایران حضور داشته اند و گاه به گونه ای دیگر، در جامعه کوک خود، به صورت انحصاری و تنها برای تماشای همکیشان خود، در جشن ها و مراسم شان، به هنر نمایش پرداخته اند؛ این جریان فرعی و جدای از سیر کلی نمایش در جامعه، مسیر جداگانه ای پیمود و ویژگی ها، روش ها، مهارت ها و دستاوردهای ویژه خود را کسب کرد که قابل تامل و بررسی است.