دزدمونا، تنها شخصیت نمایش نامة «تاریکی هم چون رویا»، در تصورات خود از مردی می گوید که بعد از هفت سال به خواستة او می آید، برای دیدن نمایش پری جنگل که توسط دزدمونا برگزار می شود. دزدمونا فقط مسیر تالار جنگل تا خانه را بلد است. بعد از نمایش مرد بدون هیچ سوالی و با اعتماد کامل با ماشین خود به دنبال او می رود. دزدمونا غرق در تصورات خود راه را گم می کند. همیشه دزدمونا او را در تصور خود این گونه یاد می کند: «مردی که بعد از هفت سال مثل قصه های پریان برمی گردد. تنها مردی که در تمام زندگی او را مایوس نکرده و به او خیانت نکرده است». او بدون هیچ سئوالی به دنبال دزدمونا آمده و توی جنگل تاریک جادویی گم شده است.