انبوهی از نقدواره های ما در مورد رمان، با توجه به حساسیتی که اقتدار زبانی رمان داشته، معمولا به سمت و سوی وراجی های محتوا محور در نوسان بوده است. در انبوهی از این گونه نقدها به علت ناهمخوان شدن محتوای مورد دلخواه منتقد و عدم انطباق محتوای ذهنی به نظر خود مثبت با رمان مورد نظر، متن مثلا انتقادی ،همراه با فریاد ها و جیغ و دادها و لعن و نفرین ها و به لجن کشاندن ساحت کلام بوده است. اجی مجی بازی های متحجرانه و فحاشی هایی که با متورم شدن رگ گردن همراه بوده از همان آغاز رمان مدرن از بوف کور به موازات پیشرفت رمان، همان گونه در جا زده و روبه عقب، رو به ساحت نوعی ضد گفتمان، گام برداشته است. البته همواره هم بلندگوی این گونه نوشتار ضد نقد، گوشخراش بوده و اقتدار نه کلامی و علمی و ادبی که تبلیغی، اقتصادی و سیاسی اش مدام.