آن ها پرچم سوئیس را برافراشتند. در سلسله بندی اجتماعی، دخترک کوچک سیاه پوست، مهم ترین دخترک از آب در آمده بود. هوا سرد بود و او پالتویی بر تن داشت که به رنگ لاجوردی بود. یقه پالتویش نیز از مخمل آبی بود. باید اعتراف کنم که در مدرسه باسلر، رئیس جمهور سیاه پوست به راستی توانست مورد استقبال خوبی قرار گیرد. رئیس دولت آفریقایی، نسبت به خانواده هف اشتتر اعتماد و اطمینان داشت. در میان ما، تنی چند از دختران سوئیسی، از تشریفاتی که برای استقبال از رئیس جمهور به عمل آمده بود، آن طور که باید و شاید خوشنود نگشتند. آن ها مدعی بودند که هر پدری باید با سایر پدران، برابر و یکسان باشد. همواره در هر دبیرستانی، نوعی فرد شورشی آگاه به اوضاع، به صورت پنهانی وجود دارد. و این نخستین واکنش ها و تظاهرات افکار و اندیشه های سیاسی این گونه افراد است؛ یا آن چه را که می توان به عنوان اندیشه ای کلّی نسبت به همه چیز نام برد. فردریک یک درفش سوئیسی در دست داشت و به نظر می رسید که انگار یک لوله در دست داشته باشد. جوان ترین دخترک تعظیمی کرد و دسته گلی جنگلی به آن دخترک تازه وارد تقدیم داشت. به خاطر ندارم که آن دخترک سیاه پوست، هرگز به یافتن دوستی برای خود موفّق گردید...