فکر دموکراسی سیاسی به مثابه توسعه سیاسی جامعه یکی از ارکان شکل دهنده توسعه متوازن است و بدون تحقق آن تصور جامعه توسعه یافته انگاره ای خام و موهوم خواهد بود. شکل گیری دموکراسی، به عنوان یک روند و جریان مستلزم پای بندی دولت ها و ملت ها به پاره ای لوازم اجتناب ناپذیر است. همان گونه که تشکیل دو پدیده دولت ملت نیز در شمار دست آوردهای مدرنیته است، برای استقرار تمام و کمال دموکراسی سیاسی، عینیت یافتن همه سویه مشارکت سیاسی به اندازه اجرایی شدن شایسته سالاری، ضروری است؛ همان طور که وجود نهادهای متکثر مدنی و به تبع آن پیدایش جامعه مدنی، به میزان ظهور احزاب، لازم و ملزوم است. صرف نظر از مفاهیم مستقلی که دو واژه تخصصی “توسعه” و “سیاست” دارند، در یک تعریف کلی از مفهوم توسعه سیاسی بر محور حداکثر توافق نخبگان علوم سیاسی، می توان “فراگرد (پروسه) دموکراتیزاسیون جامعه” را در جایگاه بدیل “توسعه سیاسی” نشاند و برای تحقق این فراگرد، مراحل متعددی را مد نظر قرار داد. قابل ذکر است که هر جامعه در دوره گذار به توسعه یافتگی سیاسی و استقرار دموکراسی با چالش هایی مواجه می شود، پیش نیازهایی را تولید می کند و لوازمی را به تمرین عمومی می گذارد که هریک به صورت مجزا با حاشیه های مربوطه، در کتاب حاضر مطرح و شرح داده شده است. نگارنده در این کتاب به نقد و بررسی مبانی اصلی دموکراسی با تاکید بر ظرفیت های سیاسی آن پرداخته است و از یک منظر، این کتاب مانیفست دموکراسی خواهی در جوامع توسعه نیافته است.