این کتاب روایتگر داستانی از یک سرزمین تخیلی است با شهروندانی که همگی آدم کوچولو هستند؛ جایی که آن ها زندگی می کنند قوانین خاص خودش را دارد، مثلا دریافت خنده برای همه امکان پذیر نیست، فکر کردن به هرچیزی جایز نیست، نقاشی کردن تنها با موضوعاتی مجاز است که اداره مربوطه تشخیص داده، شعر به طور کلی ممنوع است و جا به جایی بین رسته ها چندان آسان نیست! تیتانیوم یکی از اهالی این سرزمین است که در موقعیت نسبتا خوبی به سر می برد، مردی با کاری مناسب و گواهینامه هایی متعدد؛ در مقابل پلاتین دختر جوانی است که از امکانات کمی برخوردار است و هنوز موفق به اخذ بسیاری از گواهینامه ها نشده؛ او به نقاشی علاقه بالایی دارد، اما نقاشی هایی که می داند برایش دردسرساز می شوند، همان طور که واقعا او را به دردسر می اندازند و سر و کارش به آقای تیتانیوم می افتد. پلاتین فکر می کند چیزهای وحشتناکی که درباره ی جایی خارج از این سرزمین گفته شده یک فریبکاری است…