جوردانو برونو در پی دستیابی به یک نظام فکری همه جانبه است تا که همه چیز را به چالش بکشد. این امر نه تنها موجب حمایت وی از شخصیتهای قدرتمند آن روز شد بلکه او را درگیر مستقیم با کلیسای کاتولیک قرار داد. توسط تفتیش عقاید دستگیر و به عنوان یک زن بدعت محاکمه شد ، برونو زندانی ، شکنجه شد ، و پس از هشت سال ، در سال 1600 در آتش سوزانده شد. واتیکان "پشیمان" می شود که از آتش سوزی استفاده می کند اما حاضر نیست او را ببخشدد. اما فلسفه برونو گسترش یافت: گالیله ، ایزاک نیوتن ، کریستین هویگنس و گوتفرید لایب نیتس همگی بر اساس ایده های او بنا شدند. آزمایشات فکری او قبل از کار مفاخر قرن بیستم مانند کارل پوپر است. تفکر دینی او باعث ایجاد تندروهایی مانند باروخ اسپینوزا شد. و کار او در مورد هنر حافظه تأثیر زیادی بر ویلیام شکسپیر گذاشت. مایکل وایت در سالهای پایانی - دستگیری ، محاکمه و تهدیدهایی که کلیسای کاتولیک احساس می کرد - که یک نابغه بود و تلاش هایش به ایجاد دنیای مدرن کمک می کرد ، باعث شد که برونو یک شهید آزاد اندیشه باشد. این داستان واقعی است ، و همچنین می تواند از طریق اطلاعات اندکی که نویسنده توانسته است کشف کند ، از شخص بدعت گذار ، جوردانو برونو ، آخرین شخصی که در دادگاه تفتیش عقاید رم سوزانده شد، در اختیار شما بگذارد. او ایده های بسیار عجیب و غریبی داشت ، از جمله: جهان بی نهایت است و بنابراین هیچ مرکز واقعی برای قرار گرفتن زمین در آن وجود ندارد .آن نورهای کوچک در شب می توانند خورشید باشند ، درست مثل ما ، و بنابراین ، وجود دارد سیاره هایی مانند ما در اطراف آنها ، و ممکن است در آن سیارات نیز افرادی وجود داشته باشند.