روایت کریستین آرنوتی، یک زندگی نامه تأثرانگیز، برگرفته از خاطرات دوران نوجوانی اوست. این داستان با توانایی و متانت لطیف او، چگونگی از هم پاشیدن یک زندگی عادی در دوران جنگ را به تصویر می کشد. کریستین، از سن پانزده سالگی خود، در سال 1945، داستانی تکان دهنده از وحشت، مرگ، گرسنگی، تشنگی و تجاوز می گوید. از روزهایی که او و خانواده اش از ترس رژه نظامی ارتش آلمان و روس در دوران محاصره بوداپست در زیرزمین خانه خود پنهان شده بودند.دعا برای زنده ماندن، پرسیدن مداوم این سوال از خود که آیا روزی این تجربیات هولناک پایان خواهد یافت، سوگواری برای از دست دادن دوستان پناهنده در زیرزمین و ناگهان، دست یافتن به آرامش افکار و رویاها، به آرزوهای همیشگی زندگی. نوشته های او، شرح وقایع تاریخی هولناک اما متهورانه، از هراس و وحشت جنگ است. شاهکاری در ادبیات جنگ. داستانی که توانایی نمایش خشونت ها، سایه ها و سکانس های پرتنش یک فیلم را داراست، فیلمی واقعی از خشونت ها و بی رحمی های جنگ.