در بخش نخست کتاب، برخی از مهمترین نظریه های مربوط به سرشت و خاستگاه اسطوره از دید تاریخی بررسی و با اشاره به متنهای ادبی گوناگون، ربط این نظریه ها با ادبیات نشان داده می شود. دیدگاه های گذشته که اسطوره را از مقوله تاریخ، علم، فلسفه اخلاقی، یا بازی زبانی می شمردند و نیز نظریه های جدیدتر که آن را گونه ای فرافکنی روانی، یا شاخه ای از آیین ها و مناسک دانسته اند مطرح و تحلیل شده اند. در بخش دوم نویسنده نشان می دهد اگر اسطوره مرده ریگی برای هنرها و ادبیات تلقی نشود و همچون عصر روشنگری با پیشرفت علوم طبیعی، بدان بی اعتنایی شود. چه پدیده ای رخ می دهد و از این رو به ارزیابی بهره برداری های نویسندگان گوناگون از اسطوره و نیز مسئله احیای اسطوره های کهن یا خلق اسطوره های نو پرداخته است. در بخش سوم برخورد منتقدان با کاربرد اسطوره در ادبیات بررسی می شود.