به طور سنتی ، روح انسان به عنوان یک مفهوم غیر فیزیکی و متافیزیکی در نظر گرفته می شود که فقط توسط روانپزشکان و خداشناسان قابل بررسی است. «فرانسیس کریک» ، برنده جایزه نوبل ، در کتاب جدید خود ، «فرضیه شگفت انگیز» ، با بررسی روح از دیدگاه یک دانشمند مدرن ، با استناد به وجود و عملکرد روح ، بر اساس بررسی عمیق چگونگی کارکرد مغز انسان ، موضع بحث برانگیز خود را بین علم و معنویت قرار می گیرد. فرضیه حیرت انگیز بیان می دارد که "فعالیتهای ذهنی فرد کاملا ناشی از رفتار سلولهای عصبی ، سلولهای گلیال و اتمها ، یونها و مولکولهای سازنده و تأثیرگذار بر آنها است." کریک ادعا می کند که مطالعه علمی مغز در طول قرن 20 منجر به پذیرش آگاهی ، اراده آزاد و روح انسان به عنوان سوژه های تحقیق علمی شد. کریک به جای تلاش برای پوشش دادن همه جنبه های آگاهی (خودآگاهی ، فکر ، تخیل ، ادراک و غیره) بر روی سیستم بصری اولیه تمرکز دارد و پیش نیازهای تجربه آگاهانه را به چندین زیرشرط گسترده ، تجزیه می کند. مثل حافظه کوتاه مدت و مکانیسم توجه. این کتاب سپس به بررسی اجمالی بسیاری از موضوعات علوم اعصاب می پردازد ، از بررسی نحوه عملکرد سلول های عصبی گرفته تا توصیف مدارهای عصبی اساسی و معادل های مصنوعی آنها. در طول این مدت ، کریک به آزمایش های مختلف استناد می کند که نکات محدودی را که وی در مورد آگاهی بصری بیان کرده نشان می دهد ، مانند مطالعاتی که در مورد پدیده نابینایی در ماکاک ها.