از کتاب زبان و مرگ می توان به عنوان «درآمدی درخور به فلسفه» یاد کرد که نشان از «روش تحلیل» کار فکری جورجو آگامبن دارد. او از «امر زبانی» به «امر وجودی» نقب می زند و این گونه «راه رهایی» را بر «زمین هستی» بنا می کند. آگامبن از سویی جهان معاصر را تیزبینانه به نقد می کشد و از سوی دیگر نگاهی امیدوار به «اجتماع آینده» دارد. در نوشته های او از یک طرف به «نقد منفی» برمی خوریم که مشخصه ی تفکر اروپایی پس از جنگ است و از طرف دیگر منتقد پرشور و دانایی را بازمی یابیم که با دقت و بصیرتی ژرف هر «سند» به جای مانده ی «سنت» را می کاود و بیش از هر چیز بر امکانات زبانی آن سند تاکید می کند.