یک روز صبح ویلیام از خواب بیدار می شود و می بیند که درخت پشت پنجره اش تبدیل به جغد بزرگی شده است. روز به روز شکل های بیشتری روی درخت ها ظاهر می شود و هرکدام آن ها از قبلی زیباترند. خیلی زود شهر کوچک و دلگیر ویلیام، پر از رنگ و زندگی می شود. یعنی چه کسی درخت ها را آن قدر زیبا کرده بود؟ اگرچه باغبان شب همان طور که ناگهانی و بی سروصدا آمد، ناگهانی و بی سروصدا هم رفت، اما یک یادگاری برای ویلیام از خود باقی گذاشت. از آن به بعد ویلیام و شهرش برای همیشه تغییر کردند. راز درخت ها شاهکاری ست زیبا و تأثیرگذار با متنی شیرین و روان که درباره ی لذت بردن از طبیعت است و همچنین بر این موضوع تأکید می کند که هنر و زیبایی می تواند روحیه ی افراد را تغییر دهد و در کل دنیای ناامید و افسرده را به دنیایی شاد تبدیل کند و...