افسانه ای شیرین تقدیم شده به رز فیتزجرالد کندی که روح اجتماع، زیبایی طبیعت و قدرت ایمان و تخیل را تجلیل می کند. رز پس از سفر به دنیا ، آماده است تا ریشه های خود را از بین ببرد. او شروع به کاشت بذر گل در گوشه ای از شهر شلوغ می کند. و سپس او منتظر می ماند - در میان باران و سرما و برف. رز منتظر می ماند و هرگز شک نمی کند که باغی که در نظر دارد روزی به وجود خواهد آمد. این کتاب تصویری درخشان با روایتی ساده و تصاویر دوست داشتنی و خیالی، با خوانندگان در هر سنی طنین انداز می کند. پیتر اچ. رینولدز، نویسنده-تصویرگر، آن را به مادر خانواده کندی تقدیم میکند - خودش همنام رز کندی گرینوی، مجموعهای از باغها، میدانها، و گردشگاههای پردرخت. داستان ملایم رینولدز با الهام و تقدیم به مرحوم رز فیتزجرالد کندی، که پارک جدید بوستون به نام گرین وی نامگذاری شده است، دختری بی باک را معرفی می کند که دریاها را دریانوردی می کند. . رز با کشتی به یک شهر بندری می رود، جایی که زمینی غبارآلود و فراموش شده را پیدا می کند که به این نتیجه می رسد که به رنگی نیاز دارد. پس از کاشت بذرهایش، او با صبر و حوصله در طول چهار فصل صبر می کند تا گل ها شکوفا شوند. همانطور که خبر ایمان دختر به باغش منتشر می شود، کودکان از سراسر جهان مانند دانه هایی هستند که بر روی یک نسیم حمل می شوند، و هر کدام یک گل کاغذی درخشان را به رز هدیه می دهند، که اولین پاشیدن رنگ ها را به هنر تند و تک رنگ رینولدز را به ارمغان می آورد. به زودی، رز به عنوان گل های واقعی در میان گل های کاغذی جوانه می زند و باغ او به باغ همه تبدیل می شود. و افسانه رینولدز تاکید می کند که داشتن ایمان (و صبر) می تواند نتیجه بزرگی داشته باشد.