جو با پدرش کنار دریا زندگی می کند. پدر جو بطری های دریا را به دست صاحبانشان می رساند. هر بار که او از سر کار برمی گردد، از ماجراجویی هایش برای جو تعریف می کند. اما جو از موجودات توی دریا و زیر آب ها می ترسد و هیچ وقت پدرش را در این ماجراجویی ها همراهی نمی کند. اما حالا پدر جو مریض شده و حالش آن قدر بد است که نمی تواند کار کند. یک عالمه بطری نامه توی خانه ی آن ها روی هم تلنبار شده. حالا تکلیف این بطری ها چه می شود؟! این کتاب تصویری به این نکته تأکید دارد که خیلی از ترس های ما زاییده ی تخیلات واهی ما هستند و نباید اجازه دهیم ترس هایمان سد راهمان شوند و جلوی ماجراجویی هایمان را بگیرند.