کتاب «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته «پتر اشتام» است که اولین بار در سال 1993 چاپ شد. در این داستان ها با کاراکترهایی آشنا می شویم که با جهان پیرامون احساس بیگانگی می کنند، احساساتی نه چندان عمیق دارند و در شهرها و محله هایی خاموش و بی روح ساکن هستند: غریبه هایی در «منهتن»، گردشگرانی در ایتالیا، یا مسافرینی در قطار. داستان «یخبندان سیاه» در یکی از بخش های بیمارستانی واقع در یک شهر صنعتی بی نام و نشان روایت می شود؛ راوی که ژورنالیست است، قصد دارد در طول چند روز با یک بیمار رو به مرگ مصاحبه کند. «لاریسا»، زنی جوان و متأهل اهل قزاقستان، دیگر ملاقات کننده ای ندارد و به جز تلویزیون، وسیله دیگری نیز برای سرگرم کردن خود در اختیارش نیست. با این حال او خطاب به راوی نه چندان احساساتی داستان می گوید: «آرزو هیچ وقت تمامی ندارد.»