"بئوولف"، فرزند اکثئو، جنگجویی تبعیدشده است که از قرار معلوم تبارش به وائگموندینگ های سوئدی می رسد. اکثئو مردی به نام "هیتولاف" را که از خاندانی دیگر با نام ولفینگ هاست می کشد. از آن جا که قربانی از خاندان و تباری بسیار بالاست، میزان خون بها نیز بالا در نظر گرفته می شود. پس اکثئو می گریزد و به سرزمین دانمارک پناه می برد. "هروتگاره" پادشاه دانمارک، سخاوتمندانه خون بها را می پردازد و در ازای آن اکثئو، برای او سوگند وفاداری یاد می کند. مدتی بعد اکثئو به خدمت پادشاه گیت ها به نام "هرتل" درمی آید و دختری را به زنی می گیرد. حاصل این ازدواج بئوولف است که در میان گیت ها بزرگ می شود. زمانی که هروتگار شاه، ملکه و درباریانش از سوی هیولای غول مانندی با نام "گرندل" به تنگ می آیند، بئوولف با دوازده جنگجو، بدون شمیشر و زره به او یورش می برد و بازویش را از جا می کند. روز بعد بئوولف به خاطر پیروزی در جنگ با گرندل ستوده می شود. اما همان شب مادر گرندل، که خود هیولایی مخوف است، به کاخ حمله می کند تا انتقام خون فرزندش را بستاند. اما این بار نیز بئوولف بر ماده هیولا پیروز می شود. در پایان، بئوولف به کشورش بازمی گردد و پنجاه سال در صلح و آرامش بر گیت ها فرمانروایی می کند. تا این که سرانجام به وسیلۀ اژدهایی مخوف از پای درمی آید. هنگام مرگ، مردمش او را بر پشته ای رفیع در کنار دریا دفن می کنند و تمام گنجینه ای را که در لانۀ اژدها پنهان بوده در مقبره اش می نهند. بئوولف، قهرمان حماسه ای باستانی به همین نام است؛ قدیم ترین حماسۀ انگلوساکسون ها و تنها اثر ادبی تاریخی ایشان که به زبان انگلیسی کهن نگاشته شده است. به حدس قریب به یقین شخصیت بئوولف، شخصیتی حقیقی و تاریخی بوده که در طول سده ها غبار افسانه به خود گرفته است. اتفاق نظر بر این است که این منظومه در سدۀ هفتم یا هشتم پس از میلاد به وجود آمده، اما محل دقیق نگاشته شدن آن و نیز هویت نویسنده اش بر کسی آشکار نیست. کتاب حاضر به برگردان این حماسه اختصاص یافته است.