کامو بر آن بود آثاری بیافریند که از سه چرخه بگذرند: چرخه پوچی، چرخه شورش و آخر سر چرخه عشق. رویارویی بیگانگی جهانی که انسان در آن زاده می شود و زندگی می کند، نخستین احساسی که باید تحمل کند، احساس پوچی است. فلسفه پوچی بر آن است تا در جهانی محروم، معنای مشخصی برای هستی بیابد. شورش، جنبشی است که رویارویی بی عدالتی انسان ها زاده می شود، بیدادی که خطاهای تاریخ را تشدید می کند. همه متن های سیاسی کامو بر ضد توتالیستاریسم، خودانگیختگی شورش را مشروعیت می بخشد. خط سیر انسان باید در چرخه عشق پایان پذیرد. کامو در عشق به جهان، همان گونه که در سوءتفاهم، عشق نومید خود به مادر را منعکس می کند.