«سرود بی قراری» ترجمان توفندگی و خستگی ناپذیری ذهنیت شاعرانه و تحرک و ناآرامی شعری است که در درازنای زمان میان درون گرایی و من محوری، و برون گرایی و انسان و جهان اندیشی، پیوسته در رفت و واگشت است. این سرود، «آوازجان» آن شاعری نیز هست که کلام خودجوش و خیال انگیز و نیز خودآگاه و متعهد او هر دم جلوه گاه انفعالات تلخ و شیرین نفسانی و مشغله ها و پرس و جوهای مداوم هستی شناختی می باشد. به این لحاظ، «سرود بی قراری» پیام آور یک جنب و جوش و ناآرامی وقفه ناپذیر در سطوح ذهنی و فکری، روانی و منشی، و اجتماعی و هستی شناختی است.