روزی از روزها در شهر مکه پسری از خاندان ابراهیم پیامبر (ع) به دنیا آمد که او را حمزه نامیدند. در همان روز ،در همسایگی آنها، در خانواده ای فقیر پسر دیگری پا به جهان گذاشت که نامش را نسیم نهادند. این دو از همان کودکی با هم آشنا شده و بین آنها دوستی پدید آمد. آنها بتدریج راه زندگی و رسم پهلوانی را خوب یاد گرفتند تا اینکه به بیست سالگی رسیدند. از این زمان بود که به جنگ با راهزنان و باجگیران و دشمنان مردم پرداختند و سفرهای پر ماجرای آنها به اطراف جهان آغاز گشت. آنها سرانجام به دربار انوشیروان رسیدند و… .تصاویر زیبای کتاب افسانه پرماجرای آن را زینت داده است.