«الکس» و «رن» با تمام وجود در جست وجوی طلسم ها هستند. حالا دیگر زیاد وقت ندارند چون می فهمند سازمان نقشه ی شومی در سر دارد و می خواهد ارتشی شکست ناپذیر از جنگجویان سنگی برپا کند. طلسم های گمشده تنها چیزی است که می تواند این نقشه ی شیطانی را نقش برآب کند. با دنبال کردن چند سرنخ که فقط الکس از آن ها سر در می آورد و با گذشتن از دروازه های جادویی، عاقبت تعقیب و گریز آن ها را به مصر و گذشته ی دور الکس می کشاند. ولی هر چه به طلسم ها نزدیک تر می شوند، الکس بیشتر می ترسد. خنثی کردن طلسم های قدرتمند گمشده که دنیا را به چنین هرج ومرجی کشانده یک جادوی دیگر را هم خنثی می کند: جادویی که زندگی را به الکس برگردانده است.