قلندریه، جریان مبهم و پرپیچ وتابی است. تاریخ درازی داشته و ریشه های بلند و متداومش از تصوف تا فرهنگ عامه را در برمی گیرد. علاوه بر این در ادبیات و شعر نیز بازتاب گسترده یافته و شاعران صوفی مسلک، این طریقت را پسندیده و قلندوشی و قلندر روشی پیشه کرده و اصطلاحات آن را در جای جای شعرهایشان گنجانده اند. تصوری که عموم مردم از درویشان و صوفیان دوره گرد داشته و دارند، همین قلندران بوده است. این ها در تمام اجتماعات و اقلیم های اسلامی به صورت افراد یا گروه های منزوی حضورداشته اند. نخستین شعر قلندری را با مضمونی لطیف و زیبا، باباطاهر عریان سرود و این دوبیتی، آئینه تمام نما و بازگوی قصه دراز قلندران در طول تاریخ است. مو آن رندم که نامم بی قلندر/ نه خان دیرم، نه مان دیرم نه لنگر/ چو روز آیه بگردم گرد گیتی/ چو شو آیه به خشتی وانهم سر