رویاها مثل مرگ سیاه هستند." - تئودور دبلیو. آدورنو آدورنو مجذوب رویاهایش بود و آنها را در طول زندگی خود یادداشت کرد. او در نظر داشت مجموعه ای از آنها را منتشر کند، اگرچه او در زمان حیاتش موفق به چاپ تنها تعداد کمی از آن ها شد. کتاب خواب نوشته ها منتخبی از نوشتههای آدورنو در مورد رویاهایی را ارائه میکند که بیست و پنج سال آخر زندگی او را در بر میگیرد. این کتاب ممکن است خوانندگان آدورنو را که به تأملات پرقدرت در مورد فلسفه، موسیقی و فرهنگ عادت دارند، نگران کند: آنها گزارشی به طرز شگفت انگیزی صریح و بدون مهار از امیال درونی، احساس گناه و اضطراب او ارائه می خوانند. صحنههای فاحشهخانه، شکنجه و اعدامها برجسته است. آنها به طور مستقیم و به ارزش اسمی ارائه می شوند. هیچ تلاشی برای تفسیر آنها، ربط دادن آنها به وقایع زندگی او، روانکاوی آنها، یا ایجاد ارتباطی با موضوعات اصلی فلسفه او انجام نمی شود. آیا آنها داستان هستند، زندگی نامه یا تلاشی برای به تصویر کشیدن یک وضعیت ماقبل عقلانی و شبه اسطوره ای از آگاهی؟ نمی توان پاسخ روشنی داد. روی هم رفته رویاها در این کتاب تصویری بسیار منسجم از بعدی از تجربه ارائه میدهند که معمولا نادیده گرفته میشود، تصویری که دانش ما را از آدورنو کامل و عمیقتر میکند و در عین حال چیزی از کیفیت معمایی را حفظ میکند که به فکر خود او انرژی میداد.