عنوان این کتاب به شایستگی بر محتوای آن دلالت دارد گذر از هزار توی آگاهی به رسم معمول تلاش میکنم با توجه به پرسشها و پاسخهای مطرح شده در کتاب پیش گفتاری تنظیم نمایم پیش از هر چیز به دلایلی اشاره میکنم که مرا بر آن داشت تا به مرزهای آن قلمرو تقریبا افسانه ای، یعنی حوزه تفکرات الیاده، نزدیک شوم و با او راجع به این جهان شگفت انگیز گفت و گو نخست آنکه در بیست سالگی برای اولین بار با الیاده آشنا شدم و در کتابخانه موسسه مطالعات سیاسی که به راستی شایستگی حضور در آن را نداشتم کتاب تصاویر و نمادها را خواندم محتوای آن کهن الگوها، جادو، رابطه میان چیزها اساطیر مروارید و صدف غسل تعمید و سیلها بسیار سریع تر و عمیق تر از درسهای اساتید علوم اقتصاد سیاسی ام در دانشگاه بر من اثر گذاشت: الباده طعم و معنای واقعی چیزها را می بخشید. علاوه بر این سال ها بعد در حالی که سعی میکردم به معماران تازه کار بفهمانم مختصات فضای انسانی اساسا قابل اندازه گیری نیست مگر آنکه این مختصات با چهار جهت اصلی از جایی که انسان قرار دارد همسو باشد تنها دو همراه داشتم: نخست شاعرانگی فضا اثر باشلار و دیگری مقدس و نامقدس" الباده آخر از همه خواندن و بازخوانی های زیاد یادداشتهای روزانه اش شگفت زده از اینکه او همان طور که از سیروسیاحت در ونیز لذت میبرد از حضور انسان نیز مسحور است و این به دلیل دنبال کردن راه طولانی حیات او بوده است؛ و من ناگهان از نزدیک دیدم که پرتوی از بنای همۀ کتابهایش شعله می کشد. من با نیاکان اسطوره ای خود ملاقات کرده بودم میتوانم بگویم که دوستان خوبی شده بودیم و و این ملاقات و آشنایی جایی در میان جهان آثار و اندیشه های آلیاده و در میان همین پرسشها و پاسخ ها رخ داده است.