نوشتن درباره شهرت و آوازه نویسنده ای چون جبران خلیل جبران کاری عبث است چرا که دست کم در ایران، کتاب خوان و کتاب نخوان او را خوب می شناسد و حتی اگر کتاب کاملی را از او نخوانده باشد، جمله ای یا حکایتی از وی را در گوشه مجله ها و روزنامه ها خوانده است. کتاب های جبران خلیل جبران از آن دست آثاری است که در بازار به وفور یافت می شود و در قطع ها و اشکال متفاوت عرضه شده است. بعضی ها او را مجنون می دانند، بعضی ها گستاخ و بی پروایش می خوانند و عده ای هم هستند که معتقدند او یک فیلسوف اخلاق است. البته همه اینها اغراق است. خلیل جبران بیشتر شعر می گفت و نقاشی می کشید. او در نوشتن یا سرودن حکایات و پندها و آموزه های اخلاقی قلمی چیره دست دارد و نگاه انسانی و معنوی اش باعث شده تا قاپ مخاطبان ایرانی را هم بدزدد و حالا که حدود هشتاد سال از مرگش می گذرد همچنان کتاب هایش پرفروش و جمله ها و نقل قول هایش شنیدنی باشد. تقدیر، عشق، غم، شادی، گناه، عدالت، خشونت، فقر، بیداری و تولد از جمله مضامینی هستند که در نوشته های خلیل جبران به وفور به چشم می خورد. این اثر دربرگیرنده گزین گویه های این نویسنده لبنانی الاصل و از مجموعه کتاب های خشتی کتاب پارسه است که با طراحی زیبا و کاغذ گلاسه منتشر شده و عکس ها و تصاویری از جبران را نیز در خود دارد.