"محله ی شکر خانوم" کتابی است از مجموعه رمان های کودک انتشارات افق تحت عنوان "کتاب های فندق" که "ناصر یوسفی" آن را به نگارش درآورده و "سارا خرامان" کار تصویرگری اش را انجام داده است. "ناصر یوسفی" که از دانش آموختگان رشته ی روان شناسی آموزش کودکان خردسال است و در مقطع دکترای آموزش و پرورش نیز تحصیل کرده است، این رمان را با زمینه های نوستالژیک و عناصر دلنشین سنتی به رشته ی تحریر درآورده است. گفتنی است این نویسنده تاکنون جوایز متعددی را برای آثاری که در زمینه ی کودک و نوجوان به نگارش در آورده، دریافت نموده است. اما در این رمان دویست و سی و دو صفحه ای که برای کودکان نوشته شده، چه چیزی در انتظار مخاطب است؟ اول از همه باید بدانید که در "محله ی شکر خانوم" با یک محله ی معمولی سر و کار ندارید. اینجا پر از آدم های باصفا و دوست داشتنی است که قلب شما را گرم می کنند و عطر محبت و انسانیتشان، در کوچه های ذهن شما ماندگار می شود. یکی از اتفاقاتی که در این رمان با آن مواجه هستیم، فوت مادربزرگ افسانه و علی است. "شکر خانوم" که اسم او بر جلد کتاب خودنمایی می کند، از بچه ها سوال می کند که مادربزرگشان به چه چیزهایی علاقه داشته است؟ بچه ها خیلی به علایق مادربزرگ آگاه نبودند اما "شکر خانوم" می داند که چه بکند. او شمعدانی ها را در گلدان ها می کارد و با پختن غذای موردعلاقه ی مادربزرگ، همسایه ها را به مجلسی دعوت می کند که در آن خاطرات مادربزرگ را تعریف کنند و یادش را زنده بدارند. اینجاست که شما متوجه می شوید برای چه مردم "محله ی شکر خانوم" اینقدر با بقیه فرق دارند؛ چرا که دل هایشان پر از عشق به یکدیگر و به زندگی است.