درخت پرتقال گیاهی پیوندی و دورگه است و به واسطه همین پیوند است که به نسبت درخت نارنج، که گیاهی شرقی است، میوه ای شیرین تر و پرآب تر دارد. درخت پرتقال روایت رویارویی، برخورد و درهم تنیدگی اقوام و فرهنگ هاست، تلاشی است برای کاویدن خاستگاه ها و ریشه های ملت های امروز و نگاهی است عمیق به تاریخ از دریچه ذوق و خلاقیت ادبی. اگر نگوییم کارلوس فوئنتس در این اثر بیش ترین آزادی عمل را به قلم خود داده است، می توانیم با اطمینان بگوییم یکی از آزادانه ترین آثارش را خلق کرده است تا نگاه سنتی به تاریخ را به پرسش بگیرد. فوئنتس این گیاه را نماد مکزیک و اسپانیا می داند و درهم آمیختگی فرهنگ ها و خون ها را زمینه ساز ظهور و بالندگی ملت ها. «کارل فوئنتس» نویسنده شهیر مکزیکی در کتاب «درخت پرتقال» نگاه سنتی به تاریخ را به پرسش گرفته و یکی از آزادانه ترین آثارش را خلق کرده است. او در این کتاب نمی خواهد گرفتار چارچوب زمان باشد، بلکه می خواهد فراتر از زمان حرکت کند. مردگان در «درخت پرتقال» از وقایع محتملی سخن می گویند که در تاریخ رخ نداده است، اما در داستان رخ می دهد. داستان های «دو کرانه»، «فرزندان فاتح» «دو نومانسیا» و «دو آمریکا» نگاه متفاوت فوئنتس را دراین کتاب به شیوه خاصی بیان می کنند. کارل فوئنتس خالق رمان های «وجدان خوب»، «آئورا»، «مرگ آرتمیوز کروز» و «آب سوخته» بیشتر بخاطر روایت مدرن برای پرداختن به مفاهیمی چون تاریخ، جامعه و هویت مورد توجه قرار گرفته است. او با نگارش رمان «ترانوسترا» جایزه ادبی «روموگالگوس» ونزوئلا را از آن خود کرد. این چهره ادبی همیشه خود را نویسنده ای پیشامدرن می دانست که تنها از خودکار، جوهر و کاغذ استفاده می کرد و معتقد بود کلمات به غیر از اینها به چیز دیگری نیاز ندارند. او هیچوقت جایزه ادبی نوبل را نبرد و درباره این اتفاق همیشه می گفت هرگز به گرفتن جایزه فکر نمی کند. علی اکبر فلاحی مترجم این کتاب پیش از این رمان «آب سوخته» از این نویسنده را ترجمه کرده است. کارل فوئنتس در٢٦ اردیبهشت سال ١٣٩١در٨٣ سالگی درگذشت.