کتاب "تاریخ روی تردمیل" نوشته پدرام ابراهیمی است که توسط نشر "روزنه" منتشر شده است. این کتاب همانگونه که از عنوانش مشخص است سعی دارد در یک چشم برهم زدن تاریخ را به طرز جذابی برای شکا روایت کند. یک چکیده ی کنسرو شده و درجه یک که مشابه آن را در هیچ قفسه ای از کتابخانه ها پیدا نمی کنید. این کتاب کنسرو تاریخ است ؛ یک جور«حافظه تاریخی همراه» برای آنها که از کوتاهی مدت حافظه تاریخی شان رنج می برند . تقویم دویست رویداد تاریخی است از زادروزها ، مرگ های طبیعی (مثل چیزخور و کاردی شدن) و مرگ های غیر طبیعی (مثل سکته) ، جنگ ها ، محاکمه ها ، سرنگونی ها ، اختراع ها ، عشق ها ،دروغ ها و البته ، رازها ، برای بی حوصله ها ، تاریخ گریزها و فراموشکارها. تاریخ تسمه تقلای بشری که سده ها و هزاره هاست مثل همستر در گردونه می دود.می دود و همچنان می دود. "وینستون چرچیل –که همین اسم کوچک خالی اش هم برای سلامتی مضر است– نخست وزیر انگلستان بود. او هجدهم فروردین ۱۳۲۰ دستور انتقال یک لشگر از هند بریتانیا به بصره را صادر کرد. آن زمان گفته شده بود که این نیروی ۴۰۰۰ نفری برای محافظت از حوزه های نفتی اعزام می شود، ولی گیرم که آن موقع دروغ گفتید، گیرم که دروغتان هم گرفت ( که گرفت ) ، گیرم که به هدفتان هم رسیدید، با هوش ما که الآن از قصدتان باخبر شدیم چه می کنید؟ قضیه از این قرار بود که انگلیس احساس کرد سران ایران یک طوری شان شده. آنها نشسته بودند عقل های خوشگل شان را ریخته بودند روی هم و حساب کتابشان به اینجا رسیده بود که انگار آلمان قوی تر است و به همین دلیل خرشان برای انگلیس جفتک می انداخت. سران ایرانی در انتخاب بین بی طرفی، عمو آدولف و یا عمه الیزابت، مردد و متفرق بودند که چرچیل..."