آرنولد لوبل با نگاهی تیزبین و ظریف، نکات قشنگی را به مخاطبان دبستانی این داستان های آموزشی گوشزد می کند. راوی سوم شخص، حوادث داستان ها را از یک زمستان تا زمستانی دیگر در جنگل، کنار رودخانه یا خانه حیوانات نقل می کند و از دوستی ها و کمک رسانی ها و حمایت های قورباغه و وزغ از یکدیگر می گوید و نیز نسبت به فصل های سال به مخاطب شناخت می دهد. برای مثال در داستان "کریسمس"، حس دلشوره و نگرانی حاصل از انتظار کشیدن دو رفیق برای هم، به زیبایی توصیف شده است. در واقع نوع رفتار و گفتار قورباغه و وزغ چنان ملموس است که گویی دو انسان با دو تیپ شخصیتی در موقعیت های مختلف رو درروی هم قرار گرفته اند. لوبل در این قصه قورباغه را شخصیتی باخرد و منطق برای مخاطب به تصویر می کشد و وزغ را موجودی به نسبت ساده لوح که با صداقت پذیرای خطاهایش است. آرنولد لوبل با تصویرگری و تالیف متن کتاب هایش، روح و حس مورد نظر خود را به کودکان منتقل می کند و دنیای دو دوست صمیمی و یکرنگ را به تصویر می کشد. تصاویر و زبان گاهی شعرگونه ی کتاب همراه با واژه ها و جمله های تکرارشونده و طنزی زیبا کتاب را دلپذیرتر می سازد.