لرد مورانزونی، قبلا یکی از درباریان لورنزو دیوک به قتل رسیدۀ پارما در خیانت سیمون گسو، دیوک پادجوا، از اکثر اموال و نفوذ خود محروم می شود. این موجب دشمنی لرد مورانزونی با سیمون گسو، دیوک پادجوا می شود. مورانزونی تصمیم می گیرد که گویدو، فرزند لورنزو را، که سال هاست او را در یک روستا مخفی کرده، به دربار سیمون گسو بیاورد و با کمک او سیمون گسو را به قتل برساند. گویدو در مشاهده عکس العمل سخیف سیمون گسو به دفاع همسرش از شهروندان گرسنه و پابرهنه پر از نفرت برای او می شود. این مظلومیت دوشس و زیبایی او گویدو را به طرف عشق به دوشس می کشد. اما برداشت روستایی منش گویدو به قتل سیمون گسو و رفتار بی رحمانه او نسبت به دوشس موجب وقایعی می شود…