کلمنتس در این رمان که در قالب 28فصل به هم پیوسته نوشته شده، ماجرای پسر نوجوان پانزده ساله ای به نام بابی فیلیپس را بیان می کند که یک روز صبح که از خواب بیدار می شود و برای دوش گرفتن به حمام می رود، خودش را در آیینه نمی بیند و متوجه می شود که نامرئی شده است. این مساله او و خانواده اش را وحشت زده می کند. پدرش به این نتیجه می رسد که هیچ کس نباید بویی از ماجرا ببرد، زیرا در این صورت ممکن است بابی، ابزاری برای آزمایش های پزشکی و سوءاستفاده های اطلاعاتی شود. اعضای خانواده و کسانی که وارد ماجرا می شوند، سعی دارند علت نامرئی شدن بابی را پیدا کنند و او را به زندگی عادی بازگردانند. به تدریج پلیس متوجه غیبت طولانی بابی از مدرسه می شود و درصدد کشف ماجرا است و بابی و خانواده اش، باید تلاش کنند هرچه سریع تر مشکل را حل کنند.