کتاب روزی به درازای یک قرن که توسط چنگیز آیتماتف نوشته و به دست محمد مجلسی ترجمه شده است.و دارای چهارصد و سی و سه صفحه می باشد.نگارنده در این اثر سوالی که در تمام زمان و همیشه پرسیده می شود که انسان به کجا خواهد رفت و سعادت را چطور خواهد پیدا کرد را در مقابل پشم مطالعه کننده مطرح می کند.ادیگی سوزنبان میانسال داخل این ایستگاه فرعی بعد از شنیدن خبر مرگ کازانگاپ همکار و دوست پیر کهن خود آماده برای مجلس دفن او می شود. ادیگی در مسیر یک روز که دست اندکار دفن نمودن دوست قدیمی خویش است به رفتار ها و راه ها در عالم سالهای طولانی زندگی سخت و دشوار و اندوهگین خویش پرداخته است. او مطالعه کننده را با خویش به دریاچه آرال برده و با سرنوشت و زندگانی شبانان آن محل آشنا می کند. پس از مدتی به جنگ جهانی دوم رفته و زخمی و رعشه ای بر می گردد و بعد از مدت کمی واسه ی گرفتن نان بخور و نمیری گزارش به صحرای قره اوزک افتاده و در آخر داخل ایستگاه فرعی برانلا به کار کردن مشغول می شود.