کتاب «دو موش ناقلا» داستان دو موشی است که به سراغ خانه اسباب بازی ای می روند که صاحب اش، عروسک ها را برای بازی برداشته و خانه برای کنجکاوی و گشت وگذار موش ها آماده شده است. اما این سرک کشیدن نتیجه ای برایشان ندارد، چون همه چیز خانه مصنوعی است! هیچ چیزی خوردنی نیست! نه ماهی، نه گوشت، نه شکلات. حتی اجاق خانه کار نمی کند تا این که صدای پای بازگشت عروسک ها می آید. اما قبل از رسیدن عروسک ها به خانه، خانم موش مقداری وسیله از خانه برمی دارد. صاحب عروسک ها تصمیم می گیرد یک عروسک پلیس برای خانه ی عروسکی اش بگذارد و پرستارش یک تله موش. اما آقا و خانم موش خوب هستند. آقای موش سکه ای را که از زیر اجاق پیدا کرده، جای چیزهایی که برداشته اند در جوراب یکی از عروسک ها می گذارد و خانم موش هم وقتی عروسک ها نیستند، برای تمیز کردن خانه می آید.