«شیرین» دختر هشت ساله با مادرش در خانة پیرزنی به نام «احترام» زندگی می کند. مادر شیرین مستخدم آنجاست. احترام اتاق مخصوصی دارد که گاهی به تنهایی مدتی در آن سر می کند و سپس آن را قفل می کند. روزی در بازمی ماند و شیرین به علت کنجکاوی وارد اتاق می شود و با صحنة عجیبی روبه رو می شود. از تابلوی کودکی احترام که در اتاق موجود است، مادر و پسر کوچکی به همراه دختری با روبان سفید خارج می شوند. دختر کوچک با دیدن شیرین از او کمک می خواهد و شیرین فقط می تواند دستان سرد او را لمس کند. دختر کوچک با اصرار مادر به تابلو بازمی گردد و در کنار مادر و برادرش مغموم و ساکت می نشیند و شیرین را در بهت و حیرت قرار می دهد. رمان حاضر برای نوجوانان گروه سنی «د» و «ه» به نگارش درآمده است.