"بر جاده های آبی سرخ" اثری است از "نادر ابراهیمی" که با وجود بهره بردن از خیال، بر روح امواج واقعیت سر میخورد. هیچ داستانی را نمیتوان عین واقعیت دانست و هیچ واقعیتی را نیز نمیتوان یافت که دقیقا منطبق بر واقعیت دیگری باشد. اما "بر جاده های آبی سرخ" به قلم "نادر ابراهیمی" طبق شواهد تاریخی، بر مجموعه وسیعی از حقایق و شواهد تاریخی قابل توجه استوار است و علاوه بر این، با ارادت کامل به حقیقت به رشتهی تحریر درآمده است. نویسنده تمام سعی خود را به کار برده تا از هیچ اثری که به این توالی وقایع در ایران مرتبط است و ممکن است قابل دسترسی باشد، چشم پوشی نکند. اما به این نکته هم اشاره داشته که این داستان، آرشیو آن همه سوابق و آثار نیست و نباید هم اینطور باشد. "بر جاده های آبی سرخ" شخصیت مجزای خود را دارد و در عین حال، در خدمت واقعیت است. قلم خیالانگیز نویسنده، در را به روی برخی از حقایق مبهم میبندد تا به این ترتیب از حقایق و واقعیتهای شگفت انگیزتری دفاع کند. شخصیت اصلی داستان، فرماندهای بی پروا در دریای جنوب است و شاید کمتر کسی اسم او را شنیده باشد اما ایران و مردمش بسیار به او مدیون هستند. برای دو قرن، استعمار، استوارانه تلاش کرده است تا هویت این جنگسالار فداکار را به خاک بسپارد، گویی که او هرگز زندگی نکرده و اگر هم زندگی کرده، تنها یک دزد دریایی سرکش بوده است. بیگانگان منتهای تلاش خود را کردند تا به او برچسب خطرناکترین دزد دریایی خلیج فارس و دریای عمان را بزنند و او را به همین ترتیب در دایره المعارفهای عظیم دریایی خود بگنجانند، اما "بر جاده های آبی سرخ" نوشته شده تا این برچسب را با جسارت از جا بکند و مردی را که نه در خیال، بلکه در واقعیت برای دریای جنوب جنگیده، به مخاطبین بشناساند.