کتاب «باد، نه بادی» رمانی نوشته «کریستوفر پل کورتیس» است که اولین بار در سال 1999 به چاپ رسید. «باد» پسری آفریقایی-آمریکایی و ده ساله، از رفتارهای بی رحمانه ای که در پرورشگاه های مختلف تحمل کرده، کاملا خسته شده است. او پس از این که مجبور می شود شب را در دخمه ای پر از زنبورهای سرخ خشمگین بگذارد، تصمیم می گیرد که از آنجا بگریزد. هدف او، رسیدن به مردی است که «باد» اعتقاد دارد پدرش است: یک موزیسین جاز به نام «هرمان ای. کالووی». «باد» با اتکا بر هوش و البته کمی خوش شانسی، موفق می شود خود را به «گرند رپیدز» برساند، جایی که «پدرش» صاحب یک کلوب است. «کالووی» که بسیار مسن تر و تندخوتر از چیزی است که «باد» تصور می کرد، از دیدن پسری که ادعا می کند فرزند گمشده او است، اصلا هیجان زده نمی شود. اما این سایر اعضای گروه «کالووی» هستند که باعث می شوند «باد» احساس کند بالاخره به خانه رسیده است.