عصیان رمانی است که در سال 1924 توسط نویسنده اتریشی یوزف روث نوشته شده است. این کتاب، داستان یک جانباز جنگ را روایت می کند که پس از از دست دادن یک پایش ، تبدیل به یک نوازنده ی خیابانی شده است. هنگامی که آندریاس پوم از جنگ جهانی اول برمی گردد ، یک پایش را از دست داده است اما مدال کسب کرده است. اما برخلاف رنج های خود ، پوم ایمان بی اراده خود را به خدا ، دولت و اقتدار حفظ می کند. به صورت طعنه آمیزی ، پوم پس از یک مشاجره و نزاع ، به عنوان یک شورشی زندانی می شود و همه آنچه که او تا کنون به آنها اعتقاد داشت اکنون به ورطه ی آشوب کشیده می شود. رمان عصیان ، تصویری بسیار وحشتناک از جامعه ی پس از جنگ به تصویر می کشد. و در مورد مفاهیمی مانند عدالت و جامعه بحث می کند. نیکلاس لزارد از مجله ی گاردین این کتاب را در سال 2000 مورد بازبینی قرار داد و در مورد آن اینطور نوشت : "داستان روث دارای همان منطق بسیار اروپایی و سرراست قصه های پریان است که در عین حال که همه چیز را اجتناب ناپذیر می سازد، به کابوسی نیز مبدل می کند. اگر روث را به عنوان راس چهارم مربعی که راس های دیگرش کافکا، موزیل و تسوایگ هستند در نظر بگیرید، اشتباه نکرده اید." مجله نیویورک تایمز نیز در مورد رمان عصیان نوشته است: "رمانی از یوزف روث یک رمان نویس تمثیلی اما در عین حال به صورت قاطعانه ای مدرن ، داستان سرخوردگی پس از جنگ ، حدود ایمان و سرنوشت شخصی که توسط کارهای کورکورانه و گاه و بیگاه یک ماشین کنترل می شود . ماشینی که توسط هیچ کس هدایت نمی شود و هیچ کس مسئول آن نیست. "