یکی دیگر از ماجراهای "حسنی "در این کتاب مصور و رنگی در قالب شعر برای گروه سنی "الف "و "ب "بازگو شده است" .حسنی "روزی بره اش را برای چرا به سبزه زار می برد .او پس از رها کردن بره در سبزه زار در آسیاب به خواب فرو می رود .در این هنگام، گرگ ناقلا نزد بره می آید و با چرب زبانی می خواهد او را بفریبد ;اما موفق نمی شود .سرانجام نیز حسنی به کمک دوستانش گرگ را به شدت تنبیه می کند و بدین ترتیب، گرگ متواری می شود .در آغاز داستان آمده است : آهای آهای، گرگ اومد؟/ کدوم گرگ؟/ گرگ بزرگ ناقلا/ گرگ بلا، گرگ بلای بد ادا/ با دندونای تیز اومد/ با چشمای خونریز اومد/ ....