جیمز رید، به همراه دوستش دونالد، در سن بیست و یک سالگی عازم خدمت سربازی شد؛ آن هنگام اروپا درگیر جنگ بود. جیمز به همراه پنج هزار سرباز و افسر، انگلستان را با یک کشتی، ترک کرد. آن ها چندروزی را در «فری تاون» توقف کردند تا حال سربازان دریازده بهتر شود. بعد از گذشت مدتی، سرانجام به منطقه ی کوهستانی «تیبل» رسیدند. در آن جا دو زن با نام «دافنه رایت» و «بتی استابز»، که در مهمان نوازی در مجالس باشکوه معروف خاص و عام بودند و شوهرهای نظامی داشتند، سربازها را در خانه های خود تقسیم و از آن ها پذیرایی کردند. جیمز، از همان لحظه های نخست به دافنه علاقمند می شود و با او ارتباط برقرار می کند و این رابطه ها مسیر زندگی او را تغییر می دهد.