کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروه های سنی (ج) و (د) نگاشته شده است. در داستان می خوانیم: «کبوتری سفید در بادهای پاییزی جفتش را گم کرده بود. کبوتر سفید تنها و سرگردان در آسمان رها شده بود. کبوتر سفید همیشه از طوفان، باد، باران و برف هراس داشت. باد پاییزی کبوتر سفید را به کنار ساحل دریا برد. کبوتر سفید دنبال جفتش بود. کنار ملوانی رسید که کشتی اش را در طوفان و باران گم کرده بود و به دریا خیره بود. کبوتر سفید می خواست کنار ملوان که تنها و سرگردان بود، بماند، شاید جفتش به دریا رفته باشد؛ اما باد کبوتر را از ساحل و دریا دور کرد».