در آغاز عصر سرمایه داری، حکیمان می پنداشتند که با ستایش از آزادی به نظمی عادلانه می رسند و سوداگران در همان حال که در راه کسب ثروت به رقابت می پردازند به آن نظم مطلوب هم نزدیک می شوند. حقوقدانان نیز در سایه ی عشق به آزادی عدالت را جست و جو می کردند و احترام به قراردادهای خصوصی را بهترین وسیله ی توزیع عادلانه ثروت می شمردند. مبارزه ی آنان برای رهایی از چنگال استبداد و دستیابی به حکومتی مردمی به حق بود ولی تجربه نشان داد که قدرت سرمایه نیز همانند حاکمیت سیاسی اگر مهار نشود خطرناک است. تفاوت تنها در شیوه ی تجاوز است؛ آنچه را حاکم ستمگر و خودکامه به زور می ستاند، قدرت نوپا به حیله و در پناه آزادی به آن می رسد.