کتاب حاضر با موضوع شناخت، در فلسفه اسلامی با تاکید بر تفکر میرزا مهدی اصفهانی، تألیف شده است و شامل سه فصل است. فصل اول معرفت شناسی خود بنیاد را تعریف می کند که این تعریف ارائه شده، از سوی گیته با مثال های نقضی مواجه می شود. که قائلان به چنین تعریفی را به چالشی می کشد که آن ها را از ارائه پاسخی متقن عاجز می کند. در تحلیل همین تعریف است که مشکلات دیگری بروز می دهد. با تعریف معرفت به باور صادق موجه، سه جزء باور، صدق و توجیه پیش روی اندیشمندان قرار می گیرد. معرفت شناسی خود بنیاد در فرازی دیگر به منابع معرفت می پردازد و با تقسیم آن به مولد و غیر مولد، عقل و ادراک حسی را در دو منبع برای سراسر تاریخ اندیشه ورزی بشری معرفی می کند و در توصیه این دو منبع آنچه مشهود می شود ناکارآمدی هر دو منبع است به گونه ای که منبع بودن ادراک حسی به شکاکیت می انجامد و عقل گرایی نیز به ایده آلیسمی ختم می شود که هیچ نشانی از واقعیت زندگی را در آن نمی توان دید. در فصل دوم معرفت شناسی خدا نهاد تعریف می شود و می نویسد که میرزا مهدی اصفهانی برای توجه دادن به حقیقت علم، مخاطبین خود را به برخی مواقفی رجوع می دهد که در آن مواقف بهتر می توان تعالی علم و وصف ناپذیری اش را متذکر گشت و می گوید آگاهی ما به چنین حکمی نشان از آن است که علم و آگاهی عدم چیزی غیر از معلوم و عالم بوده و در عرض هیچ کدام از این دو نیز قرار نمی گیرد. و در فصل آخر نقد و بررسی مطرح می شود. نقد و بررسی روش میرزای اصفهانی، بیان نقدهای ناظر بر روش او و تحلیل این نقدها از جمله مباحث این نقد بررسی می باشند.