«الفبای مردگان» رمان سرگشتگی آدم هایی است که در هزارتوی تاریخ و جغرافیا گم شده اند. در این هزارتوها، هر راه تازه می تواند بی راهه دیگری باشد و باعث سرگردانی بیش تر آدم ها بشود و به زندانی دیگر ختم شود. آدم های این رمان همگی یک بار از اسب افتاده اند، ولی تلاش می کنند از اصل نیفتند تا روزی که بتوانند شاهراه را پیدا کنند و از این هزارتوهای هزار و یک شبی خود را نجات دهند. ساختار «الفبای مردگان» همچون سرگذشت آدم های رمان تودرتوست و از روایتی به روایت دیگر نقب می زند و به دنبال سرگذشت یکی دیگر از آدم ها در تاریخ و جغرافیای دیگری می رود.