سناریویی را در نظر مجسم کنید؛ شما فقط هفت سال دارید و تک و تنها در سرزمینی غریب رها شده اید؛ پدر و مادرتان با پولی اندک شما را به این کشور فرستادند تا شما را در سن و سال شکننده هشت سالگی از ورطه جنگ تحمیلی دور نگه دارند. عباس در تلاش برای به دست آوردن ویزای انگلستان روانه استانبول شده تا پیش یکی از خویشاوندانش پناه بگیرد و آینده اش را خود پایه ریزی کند. داستان «مرد کوچک» چیزی فراتر از داستان مراسم گذر از مرحله کودکی به مرحله آغازین نوجوانی است که به حمایت خانواده و جامعه اش سخت نیاز دارد. اما این کودک نه تنها از این حمایت ها محروم است بلکه در چنگال شهری پر مخاطره گرفتار آمده است. او در مسیر این سفر دوستانی پیدا می کند ولی این دوستی به خاطر ترحم آنها نیست بلکه ریشه در شخصیت نیرومند و ایمان استوار او به زندگی دارد. اما این همه هنوز او را نمی تواند از گذرگاه های خطر که در کمین اوست در امان نگه دارد، تا آنجا که خواننده همواره از خود می پرسد آیا او جان سالم به در خواهد برد؟